خوب، این افزایش شغل کارآفرینی دلایل زیادی دارد.
اگر عمیقاً به موضوع نگاه کنیم، با دلایل  بسیاری آشنا خواهیم شد.
دونا کلی، دانشیار کارآفرینی در کالج بابسون، تحقیقی در مورد نرخ رو به رشد کارآفرینی در آمریکا انجام داد.
در مطالعه او، 43 درصد از آمریکایی ها گفتند که فرصت های خوبی برای کارآفرینی در کشورشان وجود دارد.
و بالاتر از آن، 56 درصد از آمریکایی ها گفتند که معتقدند سرمایه ای دارند که برای شروع هر کسب و کاری لازم است.
برخی می گویند پول دارند، برخی می گویند مهارت دارند، در حالی که برخی دیگر می گویند نیروی کار مناسبی دارند... ما اغلب در مورد فضای کاری می شنویم، برای برخی افراد یک فضای کاری خالی می تواند دلیلی برای داشتن استارت آپ خود باشد.
کمی بیش از حد عجیب به نظر می رسد ... درست است؟
می دانم ، این دلیل درستی برای شروع کارافرینی نیست.

ممکن است یک سرمایه گذاری را با فکر استفاده از یک فضای خالی شروع کنید، اما باید ایده کسب و کار خود را به یک برنامه کاربردی تبدیل کنید.
بله، درست است که برخی موفق میشوند و برخی شکست می خورند... همه چیز به نحوه عمل کرد  کارآفرین بستگی دارد.
باید تعادل در هر بعد  وجود داشته باشد. از پول تا فضای کار، از نیروی کار تا مهارت، از توسعه تا بازاریابی.
حال از خود میپرسید که کارافرینی فایده دارد یا نه یا اینکه چگونه باید شروع کنیم من پیشنهاد میکنم ابتدا 5 دلیل شکست کارآفرینان را بدانید.


بله، اگر سرمایه دارید، بهتر به هر طریقی وارد کارآفرینی شوید، اما باید در مورد نحوه شروع کمی هوشیار باشید.
امروز، این پست به شما می گوید که کارآفرینان معمولاً چه نقاط ضعفی را از خود به جای می گذارند که باعث می شود در تبدیل شدن به کارآفرینان موفق به شدت شکست بخورند.


در اینجا شما با 5 دلیل برای شکست کارآفرینان آشنا می شوید:


1. عدم تمرکز:


اشتباهی که کارآفرینان معمولا انجام می دهند این است که بر توانایی خود تمرکز نمی کنند.
روند اخیر که در کشورما بسیار رخ میدهد این هست که افراد سریع یک استارتاپ میزنند و بعد از مدتی همبه دلیل عدم تمرکز بر روی کار دست از کار میکشند  .
اما برای موفقیت باید بدانید که تمرکز بسیار مهم است، زیرا این باعث هدایت و توجه شما می شود.
بهترین راه برای متمرکز نگه داشتن خود این است که آنچه را که دوست دارید انتخاب کنید زیرا به این ترتیب هرگز علاقه خود را به کاری که انجام می دهید از دست نخواهید داد.
به آنچه بروس لی درباره تمرکز می گوید نگاه کنید:

 

 


2. منحصر به فرد عمل کنید:

 

1- شرکت تحت انحصار، کنترل کاملی بر عرضه محصول دارد. تقاضا برای محصولاتشان صفر است.
2- یک کالای خاص فروشنده یا تولید کننده باشد و تفاوتی بین بنگاه و صنعت وجود ندارد.
این شرکت خودش یک صنعت است.
3- بنگاه ها می توانند بر قیمت یک محصول تأثیر بگذارند و از این رو اینها قیمت گذار هستند نه قیمت گیرنده.
4- موانعی برای ورودی های جدید وجود دارد.
5- منحنی تقاضا در بازار انحصاری شیب نزولی دارد، یعنی بنگاه تنها با افزایش فروش می تواند سود بیشتری کسب کند که با کاهش قیمت یک محصول امکان پذیر است.
6- هیچ جایگزین نزدیکی برای محصول انحصاری وجود ندارد.


در بازار انحصاری، بنگاه‌های جدید به دلایلی مانند مجوزها و مقررات دولتی، نیاز به سرمایه عظیم، فناوری پیچیده و صرفه‌جویی دارند و نمی‌توانند آزادانه وارد بازار شوند.
این موانع اقتصادی ورود شرکت های جدید را محدود می کند.
بسیاری از کارآفرینان با این طرز فکر شروع می کنند که آنها تنها کسانی هستند که در بازار هستند.
در حالی که در واقعیت این بزرگترین اشتباهی است که آنها مرتکب می شوند…


در حال حاضر هزاران بازیگر در بازار وجود دارد.
فکر کردن به اینکه شما بهترین در شهر هستید استراتژی خوبی است اما فرض اینکه شما تنها هستید قطعا ایده خوبی نیست.
درک اینکه در اطراف خود رقابت دارید و انجام یک تحلیل مناسب از رقبا بهترین راه برای مبارزه با رقابت شدید و تبدیل شدن به یک رهبر(leader) است.
بنابراین تجزیه و تحلیل کامل رقبا برای هر استارتاپی ضروری است.

 


3. تکیه بر توانایی خود :


خوب، یکی از مهمترین مفاهیم در کارآفرینی «توانمندسازی» است.
این اساساً در مورد قدرت دادن به خود و سپس دیگران در اطراف شما است.
بله، درست است که شما نیروی اصلی استارتاپی هستید که راه اندازی می کنید، اما فکر کردن به اینکه به تنهایی این کار را انجام می دهید ایده بدی است. از آنجا که  گفتن"نه" به دیگران،  حقیقت نیست، شما در راه به افراد زیادی نیاز خواهید داشت که از آنها کمک می خواهید.
کارآفرینی بیشتر در مورد اعتماد و توانمندسازی افراد دیگر است ، واگزاری مسئولیت ها و کسب بهترین مهارت ها به افرادی است که می شناسید.
این در مورد روابط عمومی و استفاده از مهارت های اجتماعی شماست.
هنگام تبدیل شدن به یک کارآفرین، قطعاً به کار تیمی و همکاری نیاز دارید.
این کار تیمی و همکاری به شما این امکان را می دهد که انواع مختلفی از استعدادهایی را که افراد مختلف در اطراف شما دارند کشف کنید.

 


4. کمبود بودجه:


یکی دیگر از مشکلات بیشتر کارآفرینان شکست خورده این است که مقدار لازم پول را وارد استاتاپ خود نمی کنند.
اغلب دیده می شود که مردم ایده های درخشان خود را دنبال می کنند بدون اینکه بدانند بودجه مناسبی را که برای هر کسب و کار خاصی لازم است ندارند.
شروع بدون سرمایه کافی ، همیشه یک تصمیم احمقانه است.
هنگام راه اندازی هر سرمایه گذاری، برخی از عناصر برای سرمایه گذاری شما ضروری هستند.
در این میان، سرمایه شما از اهمیت بالایی برخوردار است و به سادگی نمی توانید بدون آن ایده ای را دنبال کنید.
یک استارت‌آپ باثبات و اندیشیده شده قطعاً به سرمایه‌ی قابل توجهی نیاز دارد تا همه چیز باید بدون فداکاری در هیچ مرحله‌ای شروعی مناسب داشته باشد.
ببینید امروز در این عصر همه چیز نیاز به پول دارد.
من نمی گویم که شما باید پول خود را در هر جایی وارد کنید، بدیهی است که باید تعادل، استفاده هوشمندانه از بودجه / سرمایه شما وجود داشته باشد.
اما قطعاً برای شروع به مقدار بهینه پول نیاز دارید.

 

5. عدم بازاریابی:


اشتباه دیگری که کارآفرینان مرتکب می شوند عدم بازاریابی است. بسیاری از مردم فکر می کنند که بدون بازاریابی مناسب عملکرد خوبی خواهند داشت. اما آنها به راحتی اشتباه می کنند!
از آنجایی که بازاریابی چیزی است که شما نمی توانید آن را به سادگی رها کنید، این چیزی است که شما را همان چیزی که هستید می سازد.
نادیده گرفتن بازاریابی به سادگی به این معنی است که شما یک شرکت را افتتاح کرده اید و نمی خواهید مردم در مورد آن بدانند.


شما باید برند جدید خود را بازاریابی کنید و به مخاطبان مربوطه در مورد آن بگویید… حتی اگر نمی خواهید به تبلیغات تلویزیونی یا هر رسانه گران قیمت دیگری بروید، می توانید از رسانه های اجتماعی استفاده کنید زیرا این یک رابط نسبتا ارزان است. 
و امروزه روش های مختلفی برای بازاریابی وجود دارد. بازاریابی محتوا، بازاریابی ایمیلی، سئو و بسیاری موارد دیگر.


در مورد اهمیت استراتژی های تبلیغاتی و بازاریابی به تفصیل مطالعه کنید. این مطمئناً به شما در ایجاد یک استراتژی بازاریابی کامل کمک خواهد کرد.


نتیجه:


برای نتیجه گیری، فقط می گویم که وقتی برای کارآفرینی آماده هستید، باید چک لیستی از عوامل مهم مختلف داشته باشید .
که مهمترین آنها عبارتند از؛ تمرکز مناسب، یک برنامه کاربردی، یک ایده درخشان، بودجه کافی، یک استراتژی بازاریابی قوی و یک تیم اختصاصی.
بدون هیچ کدام از اینها ادامه دادن آن برای شما واقعاً دشوار خواهد بود.


امیدوارم این پست برای شما نکات خوبی در مورد کارهایی که باید انجام دهید و کارهایی که نباید انجام دهید، مفید باشد.

 


 

دلایل دیگری هم هست میبینید:

  1. عدم نظرخواهی و مشورت با افراد حرفه ایی
  2. نداشتن علم به بازار و نیاز واقعی مشتری
  3. مقایسه خودشان با دیگران و تقلید از آنها
  4. نداشتن برنامه ریزی و مدیریت صحیح
  5. سرمایه گذاری اشتباه